Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . بزرگ کردن
2 . گسترش دادن
3 . بزرگ شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
vergrößern
/fɛɐ̯ˈɡʀøːsɐn/
فعل گذرا
[گذشته: vergrößerte]
[گذشته: vergrößerte]
[گذشته کامل: vergrößert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بزرگ کردن
etwas (Akk.) vergrößern
چیزی را بزرگ کردن
1. ein Zimmer vergrößern
1. اتاقی را بزرگ کردن
2. eine Fotografie vergrößern
2. عکسی را بزرگ کردن
3. Können Sie das Foto vergrößern?
3. می توانید این عکس را بزرگ کنید؟
2
گسترش دادن
etwas (Akk.) vergrößern
چیزی را گسترش دادن
Wir wollen unser Geschäft vergrößern.
ما میخواهیم کسب و کارمان را گسترش دهیم.
3
بزرگ شدن
رشد داشتن
(sich vergrößern)
1.Die Geschwulst hat sich vergrößert.
1. غده رشد داشتهاست.
sich die Zahl etwas (Gen.) vergrößern
تعداد چیزی زیاد شدن
Die Zahl der Mitarbeiter hat sich vergrößert.
تعداد همکاران افزایش داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vergoldet
vergolden
vergnügungsviertel
vergnügt
vergnügen
vergänglichkeit
vergünstigung
vergütung
verhaften
verhaftung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان