[حرف ندا]

weder...noch

/vˈeːdɜ nˈɔx/

1 نه...نه

  • 1.Für Urlaub haben wir weder Zeit noch Geld.
    1. برای تعطیلات ما نه وقت داریم نه پول.
  • 2.Weder will ich schlafen noch bin ich müde.
    2. نه من می‌خواهم بخوابم، نه خسته‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان