Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . راه
2 . گمشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Weg
/veːk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Wege]
[ملکی: Weg(e)s]
1
راه
مسیر
مترادف و متضاد
Bahn
Pfad
Route
Straße
1.Können Sie mir den Weg zum Bahnhof erklären?
1. میتوانید به من مسیر ایستگاه قطار را توضیح دهی؟
2.Wie hast du den Weg gefunden?
2. تو راه را چطوری پیدا کردی؟
jemandem den Weg zeigen
به کسی راه را نشان دادن
Ich werde Ihnen den Weg zeigen.
من راه را به شما نشان خواهم داد.
jemanden nach dem Weg fragen
از کسی مسیر سوال پرسیدن
Ich will Sie nach dem Weg fragen.
من میخواهم مسیر را از شما بپرسم.
vom Weg abkommen
از مسیر منحرف شدن
Wahrscheinlich werde ich vom Weg abkommen.
احتمالاً از مسیر منحرف خواهم شد [راه را گم خواهم کرد].
ein Weg zu etwas (Akk.) führen
راهی به جایی رسیدن
Dieser Weg führt ins Tal.
این راه به دره میرسد.
gute Weg/schlechte/... Weg
راه خوب/بد/...
Das ist der beste Weg.
این بهترین راه است.
auf dem Weg sein
در راه بودن
FBI-Agenten sind auf dem Weg, um sie zu befragen.
مأموران "افبیآی" در راه هستند تا از شما پرسوجو کنند.
[قید]
weg
/veːk/
غیرقابل مقایسه
2
گمشده
ازدسترفته
مترادف و متضاد
verloren
verschwunden
etwas weg sein
چیزی گم شدن
1. Mein Geld ist weg!
1. پولم گم شدهاست!
2. Meine Handtasche ist weg!
2. کیف دستی من گم شدهاست!
تصاویر
کلمات نزدیک
weder fisch noch fleisch sein
weder...noch
wedeln
wecker
wecken sie mich bitte um ... uhr.
weg sein
wegbleiben
wegbringen
wegelagerei
wegelagerer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان