[اسم]

der Weg

/veːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Wege] [ملکی: Weg(e)s]

1 راه مسیر

مترادف و متضاد Bahn Pfad Route Straße
  • 1.Können Sie mir den Weg zum Bahnhof erklären?
    1. می‌توانید به من مسیر ایستگاه قطار را توضیح دهی؟
  • 2.Wie hast du den Weg gefunden?
    2. تو راه را چطوری پیدا کردی؟
jemandem den Weg zeigen
به کسی راه را نشان دادن
  • Ich werde Ihnen den Weg zeigen.
    من راه را به شما نشان خواهم داد.
jemanden nach dem Weg fragen
از کسی مسیر سوال پرسیدن
  • Ich will Sie nach dem Weg fragen.
    من می‌خواهم مسیر را از شما بپرسم.
vom Weg abkommen
از مسیر منحرف شدن
  • Wahrscheinlich werde ich vom Weg abkommen.
    احتمالاً از مسیر منحرف خواهم شد [راه را گم خواهم کرد].
ein Weg zu etwas (Akk.) führen
راهی به جایی رسیدن
  • Dieser Weg führt ins Tal.
    این راه به دره می‌رسد.
gute Weg/schlechte/... Weg
راه خوب/بد/...
  • Das ist der beste Weg.
    این بهترین راه است.
auf dem Weg sein
در راه بودن
  • FBI-Agenten sind auf dem Weg, um sie zu befragen.
    مأموران "اف‌بی‌آی" در راه هستند تا از شما پرس‌وجو کنند.
[قید]

weg

/veːk/
غیرقابل مقایسه

2 گمشده ازدست‌رفته

مترادف و متضاد verloren verschwunden
etwas weg sein
چیزی گم شدن
  • 1. Mein Geld ist weg!
    1. پولم گم شده‌است!
  • 2. Meine Handtasche ist weg!
    2. کیف دستی من گم شده‌است!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان