[فعل]

wegnehmen

/ˈvɛkˌneːmən/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: nahm weg] [گذشته: nahm weg] [گذشته کامل: weggenommen] [فعل کمکی: haben ]

1 (چیزی را) دور کردن

  • 1.Es ist ganz leicht, dem Kind seinen Lolli wegzunehmen.
    1. این خیلی سهل است که از بچه‌ها، آب نبات چوبی هایشان را دور کرد.
  • 2.Ich nahm meinem Hund die Zeitung weg.
    2. من روزنامه را از سگم دور کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان