Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . دور انداختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
wegschmeißen
/ˈvɛkˌʃmaɪ̯sn̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: schmiss weg]
[گذشته: schmiss weg]
[گذشته کامل: weggeschmissen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دور انداختن
1.alte Briefe wegschmeißen
1. نامههای قدیمی را دور انداختن
2.Ich habe das Radio weggeschmissen, weil es nicht mehr funktionierte.
2. من رادیو را دور انداختم چون دیگر کار نمیکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wegschicken
wegnehmen
wegmüssen
weglaufen
weglassen
wegwehen
wegweiser
wegwerfen
wegzappen
wegzaubern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان