[فعل]

widersprechen

/ˌviːdɐˈʃpʀɛçn̩/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: widersprach] [گذشته: widersprach] [گذشته کامل: widersprochen] [فعل کمکی: haben ]

1 رد کردن مخالفت کردن

  • 1.Da muss ich Ihnen widersprechen.
    1. در این مورد من باید با شما مخالفت کنم.
  • 2.Das ist falsch, da muss ich widersprechen.
    2. این اشتباه است، من باید مخالفت کنم.
  • 3.Sie widersprachen seinen Ansichten heftig.
    3. آنها به شدت با نظر او مخالفت کردند.

2 تناقض داشتن متناقض بودن

  • 1.dies widerspricht den Tatsachen
    1. این با واقعیت تناقض دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان