[فعل]

sich wundern

/ˈvʊndɐn/
فعل بازتابی
[گذشته: wunderte] [گذشته: wunderte] [گذشته کامل: gewundert] [فعل کمکی: haben ]

1 متعجب شدن تعجب کردن

  • 1.Es hat mich gewundert, dass das Essen hier so günstig ist.
    1. این من را شگفت زده کرد که غذای اینجا اینقدر ارزان است.
  • 2.Ich wundere mich , dass sie es geschafft hat.
    2. من تعجب می‌کنم، که او آن را انجام داده‌است [از پس آن برآمده‌است].
  • 3.Ich wundere mich, dass du schon so früh aus der Schule kommst. Was ist los?
    3. من تعجب می‌کنم که تو اینقدر زود از مدرسه آمدی. چه شده؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان