[اسم]

die Zenmeditation

/tsˌɛnmeːdˌiːtatsɪˈoːn/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Zenmeditation]

1 ذاذن مدیتیشن در حالت نشسته

  • 1.Er studierte östliche Trainingsmethoden wie Yoga und Zen-Meditation.
    1. او در رشته روش‌های تمرین ورزشی شرقی مانند یوگا و ذاذن تحصیل کرده‌است.
  • 2.Weißt du etwas über Zenmeditation?
    2. تو چیزی از ذاذن می‌دانی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان