[فعل]

zerlaufen

/t͡sɛɐ̯ˈlaʊ̯fn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: zerlief] [گذشته: zerlief] [گذشته کامل: zerlaufen] [فعل کمکی: haben ]

1 آب‌ شدن ذوب ‌شدن

مترادف و متضاد schmelzen zergehen
  • 1.Das Eis zerläuft innerhalb von Minuten.
    1. یخ طی چند دقیقه آب می‌شود.
  • 2.Die Butter zerläuft in der Sonne.
    2. کره در آفتاب ذوب می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان