Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1.to be implemented
2.to be performed
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اجرا شدن
( ا-ج-ر-ا- -ش-د-ن )
1
to be implemented
to be executed
انجام شدن، ایفا شدن
to be implemented
to be executed
2
to be performed
to run
روی صحنه آمدن نمایش، کنسرت و ...
to be performed
to run
/rʌn/
/rʌn/
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان