Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمی
2 . کمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
a little
/ə ˈlɪtəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندکی
قدری
کمی
1.Last night, I ate a little of everything.
1. دیشب از همه چیز کمی خوردم.
2.These shoes are a little too big for me.
2. کفشها کمی زیادی برایم بزرگ هستند.
[تخصیص گر]
a little
/ə ˈlɪtəl/
2
کمی
[فقط برای اسامی غیر قابل شمارش]
1.I have some ice cream. Would you like a little?
1. بستنی دارم. کمی میخواهی [کمی برایت بیاورم]؟
2.I speak a little French.
2. کمی فرانسه صحبت میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
a likely story
a level
a large number of
a hotdog
a horse of a different color
a little bird told me
a little bit
a little money
a long time ago
a lot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان