[اسم]

ability

/əˈbɪləti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهارت توانایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: استطاعت توانایی یارا قابلیت قدرت
مترادف و متضاد capability capacity potential skill talent inability incapacity
ability to do something
توانایی انجام کاری
  • She had the ability to explain things clearly.
    او این توانایی را داشت که چیزها را واضح توضیح دهد.
athletic/homemaking ... ability
مهارت ورزشی/خانه‌داری و...
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان