[صفت]

ablaze

/ɐblˈeɪz/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ablaze] [حالت عالی: most ablaze]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شعله‌ور مشتعل

معادل ها در دیکشنری فارسی: برافروخته سوزان شعله‌ور مشتعل
  • 1.The whole building was ablaze.
    1. کل ساختمان شعله‌ور شد.

2 درخشان نورانی، روشن

a passing pleasure-boat which had all its lights ablaze
یک کشتی تفریحی در حال عبور که همه چراغ‌هایش روشن بودند
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان