[قید]

aboard

/əˈbɔrd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوار (کشتی، هواپیما و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: سوار
  • 1.Are all the passengers aboard the ship?
    1. آیا همه مسافران سوار کشتی هستند (شده اند)؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان