[صفت]

absentminded

/ˈæbsənt maɪndəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more absentminded] [حالت عالی: most absentminded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حواس پرت فراموش کار

  • 1.Grandma is getting more absentminded as she gets older.
    1. مادربزرگ هر چه پیرتر می شود دارد حواس پرت تر [فراموش کار تر] می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان