Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حواس پرت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
absentminded
/ˈæbsənt maɪndəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more absentminded]
[حالت عالی: most absentminded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حواس پرت
فراموش کار
1.Grandma is getting more absentminded as she gets older.
1. مادربزرگ هر چه پیرتر می شود دارد حواس پرت تر [فراموش کار تر] می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
absently
absenteeism
absentee landlord
absentee ballot
absentee
absinthe
absinthium
absolute
absolute majority
absolutely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان