[صفت]

abstemious

/əbˈsti.mi.əs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more abstemious] [حالت عالی: most abstemious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرهیزکار میانه رو (به ویژه در غذا خوردن)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کم‌غذا کم‌خوراک
مترادف و متضاد moderate temperate self-indulgent
  • 1.an abstemious lifestyle
    1. یک شیوه زندگی میانه رو (اعتدال گرا)
  • 2.an abstemious teenager
    2. یک نوجوان پرهیزکار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان