[اسم]

acceptance

/ækˈsɛptəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پذیرش قبولی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پذیرش پذیره قبول قبولی استقبال
  • 1.Her quick acceptance surprised me.
    1. پذیرش سریع او مرا شگفت زده کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان