[صفت]

accurate

/ˈækjərət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more accurate] [حالت عالی: most accurate]

1 دقیق صحیح

formal
مترادف و متضاد correct exact precise right inaccurate inexact
  • 1.Emma's vision was so accurate that she didn't need glasses.
    1. دید "اما" آنقدر دقیق بود که نیازی به عینک نداشت.
an accurate description/account/calculation ...
توصیف/گزارش/محاسبه و... دقیق
  • Ushers took an accurate count of the people assembled in the theater.
    راهنمایان [سالن تئاتر و سینما] تعداد دقیق مردمی که در سالن تئاتر جمع شده‌اند را دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان