Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جمع آوری (تدریجی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
accumulation
/əˌkjumjəˈleɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جمع آوری (تدریجی)
انباشتگی، ذخیره، انباشت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انباشت
انباشتگی
1.An accumulation of wealth
1. جمع آوری ثروت
تصاویر
کلمات نزدیک
accumulated
accumulate
accumbent
acct
accrued
accumulative
accumulator
accuracy
accurate
accurately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان