[اسم]

acid

/ˈæs.ɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اسید

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسید اسیدی جوهر
  • 1.fatty acid
    1. اسید چرب
  • 2.Hydrochloric acid
    2. هیدروکلریک اسید
  • 3.Vinegar is an acid.
    3. سرکه یک اسید است.
[صفت]

acid

/ˈæs.ɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more acid] [حالت عالی: most acid]

2 طعنه‌آمیز نیش‌دار، سرزنش‌آمیز

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان