[اسم]

acknowledgement

/əkˈnɑːlɪdʒmənt/
غیرقابل شمارش

1 تایید تصدیق

  • 1.This report is an acknowledgement of the importance of the problem.
    1. این گزارش تاییدی بر اهمیت مشکل است.

2 تاییدیه دریافت

  • 1.Do you want a written acknowledgement?
    1. آیا تاییدیه دریافت کتبی می‌خواهید؟

3 تقدیر و تشکر

in acknowledgement of
به منظور تقدیر و تشکر از
  • She received a special award in acknowledgement of all her hard work.
    او جایزه ویژه‌ای به منظور تقدیر و تشکر از تمام زحماتش دریافت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان