Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تلخ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
acrimonious
/ˌækrɪˈmoʊniəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more acrimonious]
[حالت عالی: most acrimonious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تلخ
پر نیش و کنایه، زننده، تند
مترادف و متضاد
bitter
1.His parents went through an acrimonious divorce.
1. پدر و مادر او طلاقی تلخ را تجربه کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
acrid smell
acrid
acre
acquitted
acquittance
acrimony
acrobat
acrobatic
acrobatics
acromegaly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان