Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تلخی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
acrimony
/ˈækrɪˌmoʊni/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تلخی
ترشرویی، عصبانیت
مترادف و متضاد
bitterness
rancour
resentment
goodwill
1.Her acrimony for her neighbors
1. تلخی او برای همسایه هایش
2.the meeting ended with acrimony on both sides.
2. جلسه با عصبانیت هر دو طرف به پایان رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک
acrimonious
acrid smell
acrid
acre
acquitted
acrobat
acrobatic
acrobatics
acromegaly
acronym
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان