[صفت]

across-the-board

/əˈkrɔs-ðə-bɔrd/
غیرقابل مقایسه

1 همگانی سر جمع، یکسره

  • 1.The Computer Company decided to give the workers an across-the-board increase in their salary.
    1. شرکت کامپیوتری تصمیم گرفت افزایش همگانی در حقوق کارگران بدهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان