Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تزیین کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to adorn
/əˈdɔrn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: adorned]
[گذشته: adorned]
[گذشته کامل: adorned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تزیین کردن
آراستن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آراستن
تزیین کردن
آرایش دادن
مترادف و متضاد
decorate
embellish
furnish
disfigure
1.the pictures had adorned his walls.
1. آن عکس ها دیوار های او را تزیین کرده بودند.
2.We adorned the tree with ornaments.
2. ما درخت را با زیور آلات تزیین کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
adoringly
adoring
adorer
adored
adore
adorned
adornment
adown
adp
adrenal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان