Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماجراجو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
adventurous
/ædˈvɛnʧərəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more adventurous]
[حالت عالی: most adventurous]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماجراجو
پرماجرا، ماجراجویانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرماجرا
متهورانه
ماجراجویانه
ماجراجو
مترادف و متضاد
adventuresome
unadventurous
1.Lydia is a person who has always had an adventurous spirit.
1. "لیدیا" شخصی است که همیشه روحیه ماجراجویی داشتهاست.
2.She led an adventurous life.
2. او زندگی پرماجرایی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
adventurism
adventuring
adventuress
adventurer
adventure playground
adverb
adverbial
adversary
adverse
adverse effect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان