[صفت]

airborne

/ˈɛɹboːɹn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هوابرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: هوابرد
airborne seeds/viruses
دانه‌ها/ویروس‌های هوابرد [انتقال یافته توسط هوا]

2 هوایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: هوایی

3 در هوا در حال پرواز

  • 1.Do not leave your seat until the plane is airborne.
    1. تا وقتی هواپیما در حال پرواز نشده است، صندلی خود را ترک نکنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان