Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هوابرد
2 . هوایی
3 . در هوا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
airborne
/ˈɛɹboːɹn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هوابرد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هوابرد
airborne seeds/viruses
دانهها/ویروسهای هوابرد [انتقال یافته توسط هوا]
2
هوایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هوایی
3
در هوا
در حال پرواز
1.Do not leave your seat until the plane is airborne.
1. تا وقتی هواپیما در حال پرواز نشده است، صندلی خود را ترک نکنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
airbase
airbag
air-to-air missile
air-raid siren
air-cooled
airbrush
airbus
aircraft
aircraft carrier
aircrew
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان