Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با قلم بادی نقاشی کشیدن
2 . با قلم بادی عکس را ویرایش کردن
3 . قلم بادی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to airbrush
/ˈerbrʌʃ/
فعل گذرا
[گذشته: airbrushed]
[گذشته: airbrushed]
[گذشته کامل: airbrushed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با قلم بادی نقاشی کشیدن
an airbrushed photograph of a model
عکس نقاشی با قلم بادی از یک مدل
2
با قلم بادی عکس را ویرایش کردن
1.Somebody had been airbrushed out of the picture.
1. یک نفر با قلم بادی از تصویر حذف شده بود.
[اسم]
airbrush
/ˈerbrʌʃ/
قابل شمارش
3
قلم بادی
ایربراش
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
air-condition
air travel
air sickness
air sick
air purifier
airbus
aircraft
airdrome
airer
airfare
کلمات نزدیک
airborne
airbase
airbag
air-to-air missile
air-raid siren
airbus
aircraft
aircraft carrier
aircrew
airdrome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان