Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم احمق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
airhead
/ˈɛrˌhɛd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آدم احمق
آدم کودن
informal
1.I don't trust her. She is a real airhead.
1. به او اعتماد ندارم. او آدم خیلی احمقی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
airgun
airfield
airfare
airdrome
aircrew
airily
airing
airing cupboard
airless
airlift
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان