Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شرکت هواپیمایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
airline
/ˈɛrˌlaɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شرکت هواپیمایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شرکت هواپیمایی
1.Mostly, women work in airlines.
1. بیشتر، خانمها در شرکت های هواپیمایی کار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
airlift
airless
airing cupboard
airing
airily
airliner
airlock
airmail
airman
airplane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان