Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ارتفاع (از سطح دریا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
altitude
/ˈæltəˌtud/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ارتفاع (از سطح دریا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتفاع
1.The plane climbed to an altitude of 30,000 feet.
1. آن هواپیما به ارتفاع 30000 پایی صعود کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
altimeter
although
althea
alternator
alternatively
altitude sickness
alto
altogether
altruism
altruist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان