[اسم]

anesthetic

/ˌænəˈsθɛtɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (داروی) بی‌حس‌کننده (داروی) بیهوش‌کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: داروی بی‌حسی
  • 1.The patient will be under anesthetic for around an hour.
    1. این بیمار، تقریبا تا یک ساعت دیگر تحت تاثیر داروی بی حس کننده (بی هوش کننده) خواهد بود [این بیمار، تقریبا تا یک ساعت دیگر بی هوش خواهد بود].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان