[فعل]

to anesthetize

/əˈniːsθətaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: anesthetized] [گذشته: anesthetized] [گذشته کامل: anesthetized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیهوش کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌حس کردن بیهوش کردن
  • 1.The animals were all fully anaesthetized before the tags were inserted.
    1. حیوانات کاملا بیهوش بودند قبل از اینکه برچسب ها به آن متصل شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان