[صفت]

antibiotic

/ˌæntibaɪˈɑːtɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antibiotic] [حالت عالی: most antibiotic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آنتی‌بیوتیک

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتی‌بیوتیک
an antibiotic drug
یک داروی آنتی‌بیوتیک
  • The doctor put her on antibiotic drugs.
    دکتر به او داروهای آنتی‌بیوتیک داد.
[اسم]

antibiotic

/ˌæntibaɪˈɑːtɪk/
قابل شمارش

2 آنتی‌بیوتیک

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتی‌بیوتیک
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان