[اسم]

anticipation

/ænˌtɪsəˈpeɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انتظار پیش بینی

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتظار
  • 1.They lined up outside the stadium in excited anticipation .
    1. آنها با انتظاری پر هیجان بیرون ورزشگاه، صف کشیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان