[صفت]

anxious

/ˈæŋk.ʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more anxious] [حالت عالی: most anxious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مضطرب نگران، دلواپس

مترادف و متضاد concerned uneasy worried carefree unconcerned
to be anxious about something
به‌خاطر چیزی مضطرب بودن
  • He's very anxious about his exams.
    او به‌خاطر امتحانش بسیار مضطرب است.
to be anxious for somebody
نگران کسی بودن
  • Parents are naturally anxious for their children.
    پدر و مادرها طبیعتاً نگران بچه‌هایشان هستند.
an anxious look/face/expression
نگاه/صورت/چهره نگران

2 مشتاق

معادل ها در دیکشنری فارسی: شایق
مترادف و متضاد eager impatient keen
to be anxious to do something
مشتاق به انجام کاری بودن
  • I'm anxious to hear her news.
    من مشتاق به شنیدن خبر او هستم.
anxious for something
مشتاق به چیزی
  • There are plenty of graduates anxious for work.
    تعداد زیادی فارغ‌التحصیل مشتاق به کار وجود دارد.
to be anxious for somebody to do something
مشتاق بودن برای انجام کاری توسط کسی
  • Why was she so anxious for me to stay?
    او چرا اینقدر مشتاق بود که من بمانم؟
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان