[تخصیص گر]

any

/ˈen.i/

1 هیچ

مترادف و متضاد no
any other ...
هیچ ... دیگر
  • Are there any other questions?
    هیچ سوال دیگری نیست [ندارید]؟
hardly any
تقریبا هیچ
  • I've got hardly any money.
    من تقریبا هیچ پولی ندارم.
any ... at all
اصلاً هیچ ...
  • They haven’t shown any interest at all in my research.
    آن‌ها اصلاً هیچ علاقه‌ای به تحقیق من نشان نداده‌اند.
کاربرد واژه any به معنای هیچ
در انگلیسی وقتی واژه any قبل از اسامی جمع و غیرقابل شمارش می‌آید نشان می‌دهد که هیچ چیزی از آن اسم وجود ندارد یا باقی نمانده است.

2 هر

معادل ها در دیکشنری فارسی: هر
مترادف و متضاد each every neither
  • 1.Any advice that you can give me would be greatly appreciated.
    1. هر مشورتی که بتوانی به من بدهی کاملا قابل قدردانی است.
  • 2.Any color will do.
    2. هر رنگی خوب خواهد بود.
  • 3.Any teacher will tell you that students learn at different rates.
    3. هر معلمی به شما خواهد گفت که دانش‌آموزان با سرعت‌های مختلفی یاد می‌گیرند.
  • 4.Take any book you like.
    4. هر کتابی را که دوست داری، بردار.
کاربرد واژه any به معنای هر
واژه any به معنای هر با اسامی مفرد و قابل شمارش می‌آید تا به یک چیز یا نفر اشاره کند و این در حالتی است که فرد یا چیز خاصی مدنظر نیست. مثلا:
"any advice" (هر مشورتی)، "any color" (هر رنگی)، "any book" (هر کتابی).
در این مثال‌ها هویت یا نوع خاصی از این اسم‌ها مدنظر نیست و هر مشورت، هر رنگ و هر کتابی قابل قبول است.
[قید]

any

/ˈen.i/
غیرقابل مقایسه

3 هیچ اصلا، از این

مترادف و متضاد at all
  • 1.He wasn't any good at French.
    1. او اصلاً در فرانسوی خوب نبود.
  • 2.Is there any more soup?
    2. هیچی از سوپ نمانده است؟
  • 3.That won't hurt you any.
    3. اصلاً به شما آسیب نمی‌رساند.
any better/faster...
از این سریع‌تر/بهتر [هیچ بهتر] و...
  • 1. I can't walk any faster.
    1. از این سریع‌تر نمی‌توانم راه بروم.
  • 2. Is your dad feeling any better?
    2. آیا (حال) پدرت هیچ بهتر (شده) است؟
  • 3. You can't do it any better.
    3. تو (هم) نمی‌توانی از این بهتر آن را انجام دهی.
توضیحاتی در رابطه با any
any در این کاربرد یک قید تشدیدکننده است و قبل از صفت یا قید در جملات منفی یا سوالات می‌آید. گاهی اوقات در آخر جمله نیز به‌کار می‌رود و "اصلاً" ترجمه می‌شود.
[ضمیر]

any

/ˈen.i/

4 هیچ هیچ‌چیز، هیچ‌یک، هیچ‌کس، هیچ‌کدام

  • 1.I asked Andrew for some change but he hasn't got any.
    1. من از "اندرو" مقداری پول خرد خواستم، اما او هیچ‌چیز [هیچ پول خردی] نداشت.
  • 2.We need some more paint; there isn't any left.
    2. به رنگ بیشتری نیاز داریم؛ هیچی باقی نمانده است.
any of
هیچ‌کدام/هیچ‌یک/هیچی از
  • 1. He returned home without any of the others.
    1. او بدون هیچ‌یک از دیگران به خانه بازگشت.
  • 2. I haven't seen any of his films.
    2. من هیچ‌کدام از فیلم‌های او را ندیده‌ام.
  • 3. I need some stamps. Do you have any in your purse?
    3. به تمبر نیاز دارم. هیچی در کیفت نداری؟
  • 4. She spent any of the money.
    4. او تقریباً هیچی [هیچ‌مقدار] از آن پول را خرج نکرد.

5 هرکدام

  • 1.I'll take any you don't want.
    1. هرکدام را که تو نمی‌خواهی، من برمی‌دارم.
  • 2.Which of these cakes may I eat? -Any.
    2. کدام یک از این کیک‌ها را می‌توانم بخورم؟ - هرکدام.
any of
هرکدام
  • 1. Any of you should be able to answer this question.
    1. هرکدام از شما باید بتواند به این سوال پاسخ دهد.
  • 2. There were a lot of computers at the store, any of which would have been fine for me.
    2. کامپیوترهای زیادی در مغازه بود، هرکدام از آنها برای من خوب می‌بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان