[اسم]

applicant

/ˈæplɪkənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متقاضی داوطلب

معادل ها در دیکشنری فارسی: خواستار داوطلب متقاضی
  • 1.job applicants
    1. متقاضیان کار
  • 2.Successful applicants will receive notification within the week.
    2. داوطلبین موفق تا یک هفته ی بعد اطلاعیه دریافت خواهند کرد.
  • 3.There were over 500 applicants for the job.
    3. بیش از 500 متقاضی برای شغل وجود داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان