Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متقاضی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
applicant
/ˈæplɪkənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متقاضی
داوطلب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواستار
داوطلب
متقاضی
1.job applicants
1. متقاضیان کار
2.Successful applicants will receive notification within the week.
2. داوطلبین موفق تا یک هفته ی بعد اطلاعیه دریافت خواهند کرد.
3.There were over 500 applicants for the job.
3. بیش از 500 متقاضی برای شغل وجود داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
applicable
appliance
applejack
apple-sauce
apple-cheeked
application
application form
applied
applied mathematics
applied physics
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان