[اسم]

application

/ˌæp.ləˈkeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقاضا درخواست

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقاضا درخواست
مترادف و متضاد appeal demand enquiry request
an application form
فرم تقاضا [تقاضانامه]
an application for a loan/membership/a licence
تقاضای وام/عضویت/گواهینامه
application to somebody for something/to do something
تقاضا به کسی برای چیزی/انجام کاری
  • His application to the court for bail has been refused.
    تقاضای او به دادگاه برای وثیقه رد شده است.
A job application
تقاضای کار
a passport application
درخواست گذرنامه

2 نرم‌افزار کاربردی برنامه

مترادف و متضاد app software application
to install/uninstall an application
یک نرم‌افزار کاربردی نصب کردن/پاک کردن
  • You must install this application.
    باید این برنامه را نصب کنی.

3 اعمال

معادل ها در دیکشنری فارسی: استعمال اعمال انجام ایفا
application of something (to something)
اعمال چیزی (به چیزی)
  • 1. the application of anti-inflation policies
    1. اعمال سیاست‌های ضد تورم
  • 2. the application of new technology to teaching
    2. اعمال فناوری جدید در آموزش
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان