Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تقاضا
2 . نرمافزار کاربردی
3 . اعمال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
application
/ˌæp.ləˈkeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تقاضا
درخواست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقاضا
درخواست
مترادف و متضاد
appeal
demand
enquiry
request
an application form
فرم تقاضا [تقاضانامه]
an application for a loan/membership/a licence
تقاضای وام/عضویت/گواهینامه
application to somebody for something/to do something
تقاضا به کسی برای چیزی/انجام کاری
His application to the court for bail has been refused.
تقاضای او به دادگاه برای وثیقه رد شده است.
A job application
تقاضای کار
a passport application
درخواست گذرنامه
2
نرمافزار کاربردی
برنامه
مترادف و متضاد
app
software application
to install/uninstall an application
یک نرمافزار کاربردی نصب کردن/پاک کردن
You must install this application.
باید این برنامه را نصب کنی.
3
اعمال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استعمال
اعمال
انجام
ایفا
application of something (to something)
اعمال چیزی (به چیزی)
1. the application of anti-inflation policies
1. اعمال سیاستهای ضد تورم
2. the application of new technology to teaching
2. اعمال فناوری جدید در آموزش
تصاویر
کلمات نزدیک
applicant
applicable
appliance
applejack
apple-sauce
application form
applied
applied mathematics
applied physics
applied science
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان