[اسم]

apron

/ˈeɪprən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیش‌بند

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیش‌بند
  • 1.If you don't want to ruin your clothes, you should wear an apron.
    1. اگر نمی‌خواهی لباس‌هایت را خراب کنی، باید پیش‌بند بپوشی [ببندی].

2 صحن فرودگاه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان