Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تیراندازی با کمان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
archery
/ˈɑːrtʃəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تیراندازی با کمان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تیراندازی با کمان
1.He took up archery eight years ago.
1. او هشت سال پیش (ورزش) تیراندازی با کمان را شروع کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
archer
archenemy
arched
archduke
archduchess
archetypal
archetype
archiepiscopal
archimandrite
archipelagic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان