[اسم]

architecture

/ˈɑrkəˌtɛkʧər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معماری

معادل ها در دیکشنری فارسی: معماری
مترادف و متضاد building design planning structure
  • 1.He is studying architecture.
    1. او معماری می‌خواند.
  • 2.She's a professor of architecture at the University of Oregon.
    2. او استاد معماری دانشگاه اورگان است.

2 معماری رایانه

specialized

3 ساختار

مترادف و متضاد structure
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان