[اسم]

the Arctic

/ˈɑːrktɪk/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شمالگان ناحیه پیرامون قطب شمال

معادل ها در دیکشنری فارسی: شمالگان
  • 1.An expedition to the Arctic
    1. سفری تحقیقی به قطب شمال
[صفت]

Arctic

/ˈɑːrktɪk/
غیرقابل مقایسه

2 قطبی منجمد، شمالگانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: قطبی
  • 1.TV pictures showed the Arctic conditions.
    1. تلویزیون شرایط قطبی را نشان داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان