[صفت]

arduous

/ˈɑrʤuəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more arduous] [حالت عالی: most arduous]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دشوار مشقت‌بار

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرزحمت دشوار
مترادف و متضاد extremely difficult laborious easy
  • 1.writing a research paper is arduous.
    1. نوشتن یک مقاله پژوهشی، دشوار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان