Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رایحهدرمانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
aromatherapy
/əˌroʊməˈθerəpi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رایحهدرمانی
عطردرمانی
1.Try an aromatherapy oil.
1. یک روغن [مخصوص] رایحهدرمانی را امتحان کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
aroma
arnold
arnica
army camp
army aviation
aromatic
aromatic herb
around
around 5 in the afternoon.
around the clock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان