[اسم]

arson

/ˈɑːrsn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آتش‌افروزی ایجاد حریق عمدی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آتش‌افروزی آتش‌سوزی عمدی
  • 1.the fire is being treated as arson.
    1. این آتش سوزی یک آتش افروزی (عمدی) تلقی شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان