[قید]

at times

/æt taɪmz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برخی اوقات گهگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: هر چند وقت یکبار
مترادف و متضاد sometimes constantly
  • 1.He can be really bad-tempered at times.
    1. او برخی اوقات واقعاً می‌تواند بداخلاق باشد.
  • 2.she is at times cruel and ruthless.
    2. او برخی اوقات بی‌رحم و ظالم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان