Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هر بار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
at a time
/æt ə taɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هر بار
1.The elevator can carry six people at a time.
1. آسانسور هر بار میتواند شش نفر را جابهجا کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
at a stage
at a moment's notice
at a loss
at a glance
at
at all
at all costs
at an angle
at any cost
at any rate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان