Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آن موقع
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
at the time
/æt ðə taɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آن موقع
مترادف و متضاد
then
1.My family moved to Brooklyn in 1996 - I was six at the time.
1. خانوادهام در سال 1996 به بروکلین نقل مکان کردند - من آن موقع شش سالم بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
at the stroke of a pen
at the same time
at the most
at the moment
at the gate they check the sticker on the suitcase against the one on the ticket.
at the top of one's lungs
at the very least
at this point
at this stage
at times
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان