Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برخی اوقات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
at times
/æt taɪmz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برخی اوقات
گهگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هر چند وقت یکبار
مترادف و متضاد
sometimes
constantly
1.He can be really bad-tempered at times.
1. او برخی اوقات واقعاً میتواند بداخلاق باشد.
2.she is at times cruel and ruthless.
2. او برخی اوقات بیرحم و ظالم است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
at the top of lungs
at the same time
at the helm of
at the end of tether
at the end of rope
at wits' end
atama soup
ateles geoffroyi
atelier
atheism
کلمات نزدیک
at this stage
at this point
at the very least
at the top of one's lungs
at the time
at times it's foggy.
at work
atavism
atavistic
ataxia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان